-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 بهمنماه سال 1388 19:47
بهانه دلم بهانه ی کودکی ام را میگیرد،بهانه ی آن کوچه های خاکی که آخرش به باغ آلبالو می رسیدند.برای دست های پرتمنا ی افتاب گردان،برای زمزمه ی باران،برای آسمان ابی ودلتنگ،برای قیل و قال بچه ها در وقت بازی گرگم به هوادلم تنگ میشود. بهانه ی بوته های نارنجی و صورتی گل های لاله عباسی خانه ی همسایه،بهانه ی نگاه مادر و دست...
-
دل
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 20:21
خدایا یاریم کن اگر چیزی شکستم دل نباشد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 دیماه سال 1388 11:23
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 دیماه سال 1388 21:43
اگر یک شب خدا بودم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 دیماه سال 1388 18:42
مادر به نظرم رنگ مادر همیشه صورتیه. 15دی برام سیاهه روزی که مامانم برای همیشه از پیشم رفت رفت تا تن خسته اش ارامش بگیره تو قال حاقظ فهمیدم که چه زجرایی کشیده بود.چون اون خیلی صبور بود عادت نداشت گله کنه .ساعتهای زیادی به لحظه های کمی که پیشش بودم فکر میکنم کاش..................... چی بگم که لایق مادر باشه؟ چرا الانم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1388 20:14
عاشقان از بس که غیرت داشتند جان خودراغرق حیرت داشتند